آخرین اخبار
با وجود بیماری کرونا که چند صباحی ما را خانه نشین کرد، با اینکه می دانیم این دوران قرنطینه گذراست و ادامه نخواهد داشت، از زندگی وامانده ایم و نمیتوانیم لذت سالهای گذشته یا روزهای قبل را داشته باشیم. از نظر روحی و روانی دچار سردرگمی شده ایم و گاهی احساس افسردگی و خستگی میکنیم. دوری از خانواده و عزیزان، نبودن در جمع، تنهایی و غربت و خانه نشینی؛ چقدر سخت می گذرد.
در این نوشته قصد دارم شمارا با خانواده یک بیمار اوتیسم آشنا کنم. این خانوادهها همیشه خانه نشین و تنها هستند. آنها هم دلشان می خواهد در عروسی ها و مراسمات، جشن ها و عزاداری ها حضور داشته باشند، ولی به خاطر بیمارشان نمی توانند حتی یک تفریح ساده یا یک عبور و مرور ساده در کوچه و خیابان را به آسانی انجام دهند و درد نگاه خیره مردم آنها را نه یک ماه و نه چند ماه بلکه سالیان سال در خانه قرنطینه کرده است؛ چرا که بیماران اوتیسم از اجتماع گریزانند، تحمل سروصدا و هیاهو ، حتی صدا و بوق ماشین ها را ندارند و کوچکترین صداها آنها را آزار میدهد.
صدای افتادن یک سکه بر روی زمین آنها را آنقدر آزار میدهد که انگار به صورت ناگهانی صدای بوق بلند یا طبلی را از نزدیک بشنویم، حتی به نورها نیز حساسند و کوچکترین نور برای آنها حکم فلش یک دوربین عکاسی را دارد، با تغییر فصل ها نیز رفتار و خلق شان تغییر می کند، نمیتوانند احساساتشان را به زبان بیاورند به همین خاطر نسبت به موضوعات مختلف واکنش نشان میدهند. امان از زمانی که مردم واکنش عصبی آنها را ببینند، با نگاهشان انسان را خرد می کنند؛ بعضی از روی ترحم و برخی دیگر از روی تمسخر.
این گونه است که خانواده یک کودک مبتلا به اوتیسم همیشه در قرنطینه است و زمانی از خانه هایشان بیرون می آیند که مردم در کوچه ها و خیابان ها نباشند تا مبادا مردم آنها را مورد ترحم و تمسخر قرار دهند.
برای مردم قرنطینه خانگی با از بین رفتن ویروس کرونا در جامعه تمام می شود ولی خانواده هایی هستند که برای ویروسی به نام نگاه های خیره خود را قرنطینه می کنند، واکسن این ویروس، دست ماست و ما با شناختن این بیماری می توانیم دغدغههای این خانواده ها را درک کنیم. من می خواهم از تداخل این دو قرنطینه از شما بپرسم آیا می توانید لحظه ای خود را جای خانواده یک کودک مبتلا به اوتیسم قرار دهید؟
مهرداد محمدی/